ماهان جونماهان جون، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

خاطرات ماهان عسلی

سرسری کردن ماهان جون

سرسری باباش میاد صدای کفش پاش میاد با جیب پر قاقاش میاد ماهان جون من در 6 ماه و 3 روزگی یاد گرفته که سر سری کنه الهی مامان فدات شه که اینقدر بامزه سرسری میکنی اینقدر با شدت سر کوچولوت را تکون میدی که علاوه بر سرت کل بدنت هم تکون میخوره. الهی فدات بشم من مادر عاشق این شیرین کاریها و لوس کردنت هستم خوشمزه من دیگه واقعا تحمل اینکه نخوریمت خیلی سخت شده و من و بابا امیر چاره ای جز قورت دادنت نداریم  جالبش هم اینجاست که بیشتر زمانی سرسری میکنی که میبریمت بیرون و از ذوقت برای همه فروشنده  ها و غریبه ها سرسری میکنی و اونا هم که دیگه عاشقت میشن و مدام قربون و صدقه ات میرن چند روز پیش هم ب...
24 اسفند 1392

ورود به هفت ماهگی

ماهان جان امروز 18 اسفند ماه 92 هست و تو گل پسر من وارد هفت ماهگی شدی و امروز با بابا امیر جون رفتیم برای واکسن 6 ماهگی که سه گانه و هپاتیت و فلج اطفال هست. اولش رفتیم برای قد و وزنت و خانم مشاور گفت که ماشاالله پسر قد بلندی هستی    منم تو دلم گفتم به بابا امیر جونش رفته پسرم ماشاالله به هر دوشون   خلاصه بعد گفت که میتونم غذای کمکی را برات شروع کنم نازگلکم   اول با فرنی و حریره بادام و بعد هم سوپ که همگی از مقدار خیلی کم شروع میشه تا کم کم زیادش کنیم. و بعد هم رفتیم که واکسنت را بزنیم.   الهی فدات شم که مثل یه مرد کوچولو میری بدون اینکه الکی گریه کنی واکسنت را میزنی. ...
18 اسفند 1392

ماهانم حرفهای فرشته ها یادت نره!!!

  پسرم دنیا بزرگه ولی تو یه دل بزرگتر از دنیا داری عزیزم با این چشای مهربون تو دل هر کی که خوبه جا داری   پسرم دنیا بزرگه ولی من تو رو هر جایی که باشی میبینم برات از قشنگترین باغ زمین گلای مهربونی رو می چینم   پسرم خدای مهربون ما بچه های خوب و خیلی دوست داره وقتی که از آسمون بارون میاد براشون خوابای رنگی میاره   وقتی تو تو خواب می خندی می دونم یه فرشته داره نازت می کنه یه فرشته که شبیه خودته خودشو محرم رازت می کنه   پسرم دنیای پاک بچگی از تموم زندگی قشنگ تره مهربون باش و به مردم خوبی کن حرفای فرشته ها یادت نره!!!   ...
10 اسفند 1392

شیرین کاری جدید

ماهان جون از دیروز یعنی در پنج ماه و بیست و یک روزگی یاد گرفتی که بدون کمک شصت پاهای کوچولوت را بخوری  الهی مامان فدات بشه که اینقدر شیرینی  ...
9 اسفند 1392

آقا ماهان لقمه اندازه دهنت بردار!!!

 اینقدر خوشمزه نان میخوری که ما به حوس میافتیم یه جوری شبیه گارفیلد نگاهمون میکنه که یعنی ازم نگیرید من دوسش دارم ولی خدا نکنه بخواهیم نان را ازت بگیریم  واویلا میشه حالا خودتون گزارش تصویریش را ببینید   ...
8 اسفند 1392

هنرنمایی جدید شاهزاده ما

ماهان عسلی من دیروز در 5 ماه 14 روزگی در ساعت 20:40 موفق شد بدون کمک غلت بزنه  منم دیگه از ذوقم نمیدونستم چه کار کنم و هی براش دست میزدم و هورا میکشیدم و طفلک بچم متحیر شده بود که مامانش چرا اینقدر خوشحالی میکنه آخه یه لحظه احساس کردم که چقدر داری بزرگ میشی و یادم اومد از روزی که به دنیای ما اومده بودی و یک نوزاد کوچولو بودی و من فکر میکردم که کی میشه تو پا بزنی و غلت بزنی و آقا بگی و ... و حالا همه این شیرین کاریها را یکی پس از دیگری انجام میدی چند روزی هم هست که وقتی چیزی را میخوای دستت را دراز میکنی که یعنی بدین به من! الهی قربون اون دستای کوچولوت بشم من مامانی این هم از عکست نانازی من با لباس رنگین کمونیش ...
5 اسفند 1392

هدیه سالگرد ازدواج

امیرم امسال بهترین سالگرد ازدواجمون بود که در تمام عمرم تجربه خواهم کرد. بی شک خدا من را خیلی دوست داره که میزبان دو فرشته اش هستم ، یکی تو و دیگری ثمره عشقمان اگر روزی هزاران بار خدا را شاکر باشم باز هم کم است که شما خوبان را به من هدیه داده است چه نعمتی بالاتر از آرامشی که من کنار تو دارم و چه نعمتی بالاتر از پدر و مادرانی که همچون پروانه به دور ما میچرخند و چه نعمتی بالاتر از مادر بودن... پدر بودن... عاشق بودن...   خدای مهربونم را سپاسگذارم که ما را مورد لطفش قرارداده خــــــــــــدایــــــــــــــــــــــاااااااااااااااااااا     شکرت     &n...
4 اسفند 1392

نازنینم امیرم چهارمین سالگرد ازدواجمان در کنار جوجه طلا مبارک

عزیزم بهترین انتخاب عمرم همراه شدن با تو در مسیر زندگی است هر چیز خوبی در دنیا فقط یکیست . یک شاخه گل به مناسبت چهارمین سالگرد ازدواجمان تقدیمت میکنم  بهترین انتخاب زندگی ام سالگرد ازدواجمان مبارک ...
30 بهمن 1392